-
- دوشنبه تا شنبه: 10:00 - 16:00 / یکشنبه تعطیل است
برای بیان مفهوم طفره رفتن به انگلیسی می‌توان از اصطلاح Beat around the bush استفاده کرد.. مثال برای طفره رفتن به انگلیسی. Don't beat around the bush - get to the point!
به خواندن ادامه دهید
طفره رفتن مارکو لوپز از انتظارات برای قهرمانی قطر. سرمربی قطر می‌گوید که تیم ملی این کشور مدت‌هاست با ازبکستان روبرو نشده و سبک بازی حریف نسبت به آخرین تقابل، متفاوت شده است. به گزارش "ورزش ...
به خواندن ادامه دهید
ورود و نفوذ فرهنگ غرب و مدرن گرایی، انواع جدیدی از شیوه‌های ازدواج را در میان قبایل زیمبابوه به صورت قاعده مند در آورده است.
به خواندن ادامه دهید
از پرسش و پاسخ قاضی و متهم تا تلاش‌ها برای برهم زدن نظم جلسه/ طفره رفتن مداوم متهم از پاسخ به سئوالات رییس دادگاه/ اعلام ختم رسیدگی 16:42 - 11 شهريور 1397.
به خواندن ادامه دهید
۱. اهمال، تاخیر، تعلل، سستی، گریز، مسامحه ۲. برجستن، پریدن، جستن ۳. پرش، جست. جست‌وجوی «طفره رفتن» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و ...
به خواندن ادامه دهید
شاید هیچ بی پاسخ گذاشتنی مودبانه تر از طفره رفتن و بحث را به موضوعی دیگر کشاندن نباشد. برای این منظور به سرعت صحبت دیگری را پیش بکشید. خیلی خلاصه و دوستانه پاسخی بدهید و سپس از خود او سوال کنید.
به خواندن ادامه دهید
راهنمای کامل سفر به زیمبابوه و آشنایی با شهرها، اماکن دیدنی و جذاب کشور زیمبابوه و همچنین شرایط گردشگری و تور و هزینه های سفر به زیمبابوه در وبسایت مهاجرتی گوتوتی آر
به خواندن ادامه دهید
فرمول شیمیایی آن به صورت BaSO4 نمایش داده می‌شود و در طبیعت آن را به عنوان باریت معدنی می‌شناسند. باریم سولفات، یک ماده جامد بلورین به رنگ سفید است که در آب و الکل نامحلول بوده اما در اسیدهای ...
به خواندن ادامه دهید
معنی فارسی دوازدهم /. درس یازدهم: آن شب عزیز. درس ۱۱ صفحه ۸۸ فارسی دوازدهم👇. من را هم گفتید که بروم، همه را گفتید امّا نمیشد آقا! نمیتوانستم، شما عصبانی شدید؛ گفتید که دستور میدهید، امّا باز هم ...
به خواندن ادامه دهید
ارجاع به لغت طفره رفتن. از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
به خواندن ادامه دهید
طفره زدن، تعلل کردن، سردواندن، اهمالکاری کردن، در رفتن، سستی کردن ≠ اقدام کردن، عمل کردن، دستیازیدن.
به خواندن ادامه دهید
در سفر به زیمبابوه، بهتر است مراقب باشید زیرا بیماری ایدز و هپاتیت B از طریق خون آلوده و مایعات آلوده بدن انتقال پیدا میکند. خطر مالاریا در طول سال، بیشتر از نوامبر تا ژوئن، بسیار زیاد است. در ...
به خواندن ادامه دهید
خرید بیمه باربری وارداتی با پشتیبانی بیمه SOS. در این مقاله با بیمه باربری وارداتی و خسارت‌های تحت پوشش آن آشنا شدیم. بیمه حمل و نقل باری وارداتی برای محموله‌ها و بارهایی با مبدأ خارجی و مقصد ...
به خواندن ادامه دهید
تاج‌زاده یادآور شد: متعهد می‌شوم به حق حاکمیت ملت خیانت نکنم و همواره پاسدار حقوق و آزادی‌های قانونی شهروندان باشم و مصالح سیاسی را دستمایه و بهانه طفره رفتن از وظایف قانونی و اخلاقی خود ...
به خواندن ادامه دهید
معنی طفره در لغتنامه دهخدا طفرة [ طَ رَ ] ( ع مص ) طفور ( منتهی الارب )، برجستن، بالا برجستن، ( منتهی الارب )، برجستن از روی چیزی : و چون وحشی در دام افتاده را که صیاد بازیچه و مضحکه را رسن فرا او ...
به خواندن ادامه دهید
فرهنگ فارسی هوشیار. نمایش تصویر. معنی. طفره رفتن. پخش صوت. معنی ويلان رفتن پاسخ روشن ندادن. طفره زدن : در جواب طفره مي رفت . مترادف طفره زدن، تعلل كردن، سردواندن، اهمال كاري كردن، در رفتن، سستي ...
به خواندن ادامه دهید
این نکته اهمیت فراوانی دارد تا بدانید کودک‌تان در طول شبانه‌روز به میزان کافی می‌خوابد. عدم خواب کافی می‌تواند یکی از دلایل بروز استرس در دانش‌آموزان شود. پیروی از یک برنامه خواب منظم می ...
به خواندن ادامه دهید
See more on hamkadeh
WEBمسله طفره رفتن مرحوم غبار از قضیه مصطفس صغیر را بهانه نموده و اصل مطلب فقط محکوم نمودن و ناسزا ګفتن به خاندان آل یحیی است، که محصول عقده شخصی میباشد.
به خواندن ادامه دهید
معادل انگلیسی: Avoiding the Issue. معادل‌های جایگزین: طفره رفتن از جواب دادن، خود را به آن راه زدن، منحرف شدن از موضوع، گریز زدن، پرت کردن حواس مخاطب. الگوی منطقی: شخص ۱ ادعای X را مطرح میکند. شخص ۲ ...
به خواندن ادامه دهید
و با این روش مانع از پیش رفتن گفتگو می شود تا مبادا مجبور به پذیرش امری شود. فردی که طفره می رود در واقع طرف مقابلش که مدام در حال اصرار است را پس می زند زیرا که اصرارهایش خسته کننده شده است.
به خواندن ادامه دهید
معنی. طفره. پخش صوت. معنی ۱. خیز برداشتن؛ جَستن. ۲. = 〈 طفره رفتن. 〈 طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن؛ تٲخیر؛ تعلل کردن در کاری؛ سر دواندن. 〈 طفره زدن: (مصدر لازم) = 〈 طفره رفتن. مترادف 1- اهمال ...
به خواندن ادامه دهید
فرهنگ فارسی معین. معنی شاخه خالی کردن . مترادف طفره زدن، تعلل كردن، سردواندن، اهمال كاري كردن، در رفتن، سستي كردن متضاد اقدام كردن، عمل كردن، دست يازيدن انگلیسی dodge, evade, elude, avoid, shirk, jink, parry, equivocate, prevaricate, put by
به خواندن ادامه دهید
021 28555361. شمال تهران. تماس با ما در وب سایت پیک آموت برای ارتباط سریع تر مشتریان برای ثبت درخواست باربری قرار داده شده است. تماس با ما امکان سریع ارتباط با متقاضی را برقرار می کند. برای تماس با ما ...
به خواندن ادامه دهید
طفره. طفره /tafre/ معنی ۱. خیز برداشتن؛ جَستن. ۲. = طفره رفتن طفره رفتن: (مصدر لازم) کوتاهی کردن؛ تٲخیر؛ تعلل کردن در کاری؛ سر دواندن. طفره زدن: (مصدر...
به خواندن ادامه دهید
1 طفره رفتن در رفتن. 1.In order to evade the police dragnet, Ernie grew a beard. 1. برای در رفتن از تعقیب پلیس، "ارنی" ریش گذاشت. 2.Juan tried to evade the topic by changing the subject. 2. "خوآن" سعی کرد با عوض کردن بحث از موضوع طفره برود. …
به خواندن ادامه دهید
آقای فرانکن گفت که این می تواند راهی موثر برای طفره رفتن از خبرنگاران باشد، اما او اعتراف کرد که از زمانی که بلک بری از مد افتاده است، این یک استراتژی کاملاً قابل باور برای پیمایش در کاپیتول ...
به خواندن ادامه دهید
ماده معدنی باریت یکی از مهمترین مواد معدنی است که در صنایع مختلف استفاده می‌شود. این ماده به دلیل خواص منحصر به فرد خود، از جمله چگالی بالا و قابلیت جذب پرتوهای ایکس، در صنایع نفت و گاز، حفاری ...
به خواندن ادامه دهید
معنی واژهٔ طفره رفتن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب 0 یک واژه بنویسید جست‌وجو در همهٔ واژه‌نامه‌ها
به خواندن ادامه دهید
معنی واژهٔ طفره رفتن در واژگان مترادف و متضاد به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب 0 یک واژه بنویسید جست‌وجو در همهٔ واژه‌نامه‌ها
به خواندن ادامه دهید
avoid (فعل) اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن. balk (فعل) طفره رفتن از، مانع شدن، امتناع ورزیدن، رد کردن، زیرش زدن، مانع رشدونموشدن.
به خواندن ادامه دهید